وبلاگ شخصی احمدرضا محمدیان

یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام بنوش… تا از دهان نیفتاده… بنوش…

وبلاگ شخصی احمدرضا محمدیان

احمدرضا محمدیان
وبلاگ شخصی احمدرضا محمدیان یک فنجان درد دل بدون شکر برای تو آورده ام بنوش… تا از دهان نیفتاده… بنوش…


 برای دوست داشتنت

 

 

محتاج دیدنت نیستم ...

 

اگر چه نگاهت آرامم می کند

 

محتاج سخن گفتن با تو نیستم ...

 

 اگر چه صدایت دلم را می لرزاند

 

دوست دارم بدانی

 

حتی اگر کنارم نباشی ...

 

باز هم ، نگاهت می کنم ...

 

صدایت را می شنوم....

 

همیشه با منی

 



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |

باز دوباره با نگاهت

این دل من زیرو رو شد

باز سر کلاس قلبم درس عاشقی شروع شد

 

دل دوباره زیرو رو شد

با تموم سادگی تو حرفتو داری میگی تو

میگی عاشقت میمونم

میگم عشق آخری تو

حرفتو داری میگی تو

میدونی حالم این روزا بدتر از همست

آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شکست

قول بده که تو از پیشم نری

واسه من دیگه عاشقی جاده ی یک طرفست

میمیرم بری آخرین دفعست

پرواز تو قفس شدم بی نفس شدم

دیگه تنها شدم توی دنیا بدون خودم

راستشو بگو این یه بازیه

نکنه همه حرفای تو مثه حرف همه

صحنه سازیه این یه بازیه

♫♫♫

بی هوا نوازشم کن اشک و غصه هامو کم کن

با نگاه بی قرارت باز دوباره عاشقم کن

اشک و غصه هامو کم کن

قلب من بهونه داره حرف عاشقونه داره

راه دیگه ای نداره غیر از اینکه باز دوباره

سر رو شونه هات بزاره

میدونی حالم این روزا بدتر از همست

آخه هرکی رسید دل ساده ی من رو شکست

قول بده که تو از پیشم نری

واسه من دیگه عاشقی جاده ی یک طرفست

میمیرم بری آخرین دفعست

پرواز تو قفس شدم بی نفس شدم

دیگه تنها شدم توی دنیا بدون خودم

راستشو بگو این یه بازیه

نکنه همه حرفای تو مثه حرف همه

صحنه سازیه این یه بازیه..



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |

چه کنم.....

گاهی که دلتنگ می شدم


می گفتی: دلتنگی هایت را بنویس !


چندی ست اینجا می نویسم و دلشادم !


از اینکه احساس می کنم ” شــــاعــــــر” شده ام !


امشب که دلم شعر نمی خواهد چه کنم ؟


از دلتنگی ات “دیـــــــوانــــه” شده ام ........!!


پیشنهاد بهتری داری ؟!؟!



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |

یک روز میبوسمت....


یک روز می بوسـمـت !  

پنهان کردن هم ندارد .

 مثل خنده های تو نیست که

 مخفی شان می کنی ،

یا مثل خواب دیشب من که نباید تعبیر شود

مثل نجابت چشمهای تو است ،

 وقتی که توی سیاهی چشمهای من

 عریان می شوند .

 عریانی اش پوشاندنی نیست ،

 پنهان نمی شود ... .

 یک روز می بوسمت !

 یکی از همین روزهایی که می خندانمت ،

یکی از همین خنده های تو را ناتمام می کنم :

می بوسمت !


بعد ، تو احتمالا سرخ می شوی ،


من هم که پیش تو همیشه سرخم ... .


یک روز می بوسمت

روز که باران می بارد ،

 یک روز که چترمان دو نفره شده ،

  یک روز که همه جا حسابی خیس است

  یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ ،

    آرام تر از هر چه تصورش را کنی ،

    آهسته ، می بوسمت ... .

   یک روز می بوسمت !


هر چه پیش آید خوش آید !

 
وصله ی حساب و کتاب کردن هم ندارم !


دلم ترسیده ،

که مبادا از فردا دیگر « عشق من » نباشی .


اخر ، عشق سه حرفی کلاس اول من ،

حالا آن قدر دوست داشتنی شده

 که برای خیلی ها سه حرف که سهل است ،

هزار هزار حرف باشد .

 یک روز می بوسمت


به قول شاعر : 

عشق کلاس اول ،


تنها سه حرف است ،


اما کلاس آخر ،

 عشق هزار حرف است ... .

 یک روز می بوسمت !

 فوقش خدا مرا می برد جهنم !

  فوقش می شوم ابلیس !

ان وقت تو هم به خاطر این که

    یک « ابلیس » تو را بوسیده ،

جهنمی می شوی !

جهنم که آمدی ،

من آن جا پیدات می کنم

 از لج خدا هر روز می بوسمت !

   وای خدا !

 چه صفایی پیدا می کند جهنم ... !

  یک روز می بوسمت !


می خندم و می بوسمت !


گریه می کنم و می بوسمت !

 یک روز می آید که از آن روز به بعد ،

 
من هر روز می بوسمت !

  لبهایم را می گذارم روی گونه هایت ،

 

و بعد هر چه بادا باد : می بوسمت !

تو احتمالا سرخ می شوی ،

و من هم که پیش تو همیشه سرخم



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |

یکی را دوست می دارم....

یکی را دوست میدارم

یکی را دوست میدارم ولی او باور ندارد!

یکی را دوست میدارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد زندگی

را با گرمای عشق اومیگذرانم!

کسی را دوست میدارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمیتوانم

دستانش را بفشارم!

یکی را دوست میدارم ، بیشتر از هر کسی ،همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد!

یکی را دوست میدارم ، که میدانم او دیگربرایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست!

یکی را برای همیشه دوست میدارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا !

کسی که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگی اش پریشانم!

یکی را تا ابد دوست میدارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که او دراین

دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !

یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست میدارم ،کسی که نگاه عاشقانه مرا ندید و

لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !

آری یکی را از ته دل صادقانه دوست میدارم ،کسی که لحظه ای به پشت سرش نگاه

نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !

کسی را دوست میدارم که برای من بهترین است ،از بی وفایی هایش که بگذرم برای

من عزیزترین است !

یکی را دوست میدارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد!

نمیداند که چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !

یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانه دوست میدارم!

کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست اما هنوز هم در این قلب شکسته ام جا دارد!

یکی را بیشتر از همه کس دوست میدارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی نیز

دوست نمیدارد!

یکی را دوست میدارم ...

با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .....

من دیوانه تنها او را دوست میدارم !



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |

دلتنگم

 

 

  دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

 

 

 

 

 

 

  نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

    می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

     پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  دور میمانم که نزدیک بماند...

 

 

 

 

 

 



تاريخ : | | نویسنده : احمدرضا محمدیان |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.
مرورگر شما پخش آنلاين را پشتيباني نمي کند


ساخت کد موزیک آنلاین

ساخت کد موزیک آنلاین